English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4405 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fencing time U زمان مسابقه شمشیربازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fencing U مسابقه شمشیربازی
guard line U خط اغاز مسابقه شمشیربازی
president U مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
presidents U مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
tilt U شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
foils U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
tilts U شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
foiling U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foil U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiled U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
tilted U شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
speed U مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
speeding U مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
speeds U مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
time fire U مسابقه تیراندازی با محدودبودن زمان 02 ثانیه برای 5تیر
roundest U روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
round U روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
quarter U یک چهارم زمان مسابقه قسمت عقبی کناره قایق
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
predicted log racing U مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
polo U بازی یا مسابقه چوگان بین دو تیم چهارنفره و شش زمان 5/7 دقیقهای
escrime U شمشیربازی
fence U شمشیربازی
fences U شمشیربازی
escrime U شمشیربازی کردن
field of play U پیست شمشیربازی
master off U استاد شمشیربازی
salle d'armes U زمین شمشیربازی
skull practice U کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
shinai U خیزران شمشیربازی ژاپنی
strip U سطح پیست شمشیربازی
piste U زمین شمشیربازی 2 در 41متر
ground judge U داور زمین شمشیربازی
inside lines U خطوط حمله شمشیربازی
lanista U شمشیرباز اموزگار شمشیربازی
sack race U مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
singlestick U چوب مخصوص تمرین شمشیربازی
kendo U شمشیربازی ژاپنی باخیزران و با هر دو دست
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
opener U مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater U اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
mask U کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
fence off U کوشش برای کسب مقام نخست شمشیربازی
masks U کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
novices U جزء برندگان قرارگرفتن شمشیربازی که امتیاز منفی ندارد
novice U جزء برندگان قرارگرفتن شمشیربازی که امتیاز منفی ندارد
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
guards U حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guarding U حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard U حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
match play U مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
presented U زمان حاضر زمان حال
presenting U زمان حاضر زمان حال
presents U زمان حاضر زمان حال
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
seek time U زمان جستجو زمان طلب
present U زمان حاضر زمان حال
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet U مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
slalom U مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slaloms U مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing U مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
tensed U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing U زمان فعل تصریف زمان فعل
tense U زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight U زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
competitions U مسابقه
contests U مسابقه
contest U مسابقه
kyorougei U مسابقه
ball games U مسابقه
raced U مسابقه
contesting U مسابقه
chasing U مسابقه
ski racer U مسابقه رو
chases U مسابقه
contests U مسابقه ها
tournaments U مسابقه
meet U مسابقه
contest U مسابقه
meets U مسابقه
tournament U مسابقه
chased U مسابقه
chase U مسابقه
competitions U مسابقه ها
races U مسابقه
ball game U مسابقه
competition U مسابقه
setter U یک مسابقه
chace U مسابقه
events U مسابقه
racing U مسابقه
setters U یک مسابقه
match U مسابقه
matches U مسابقه
event U مسابقه
race U مسابقه
competition U مسابقه
agonism U مسابقه
tourney U مسابقه
contested U مسابقه
game U مسابقه
wresthing match U مسابقه کشتی
endurance race U مسابقه استقامت
clutches U سستی در مسابقه
shooting ckock U ساعت مسابقه
winner of a match U برنده مسابقه
shiai U مسابقه جودو
invitations U مسابقه دعوتی
to breast the tape U مسابقه دورابردن
leg U قسمتی از مسابقه
arms race U مسابقه تسلیحاتی
scurried U مسابقه کوتاه
single U مسابقه یکنفره
wrestling match U مسابقه کشتی
scurries U مسابقه کوتاه
To win the match(race,contest). U مسابقه رابردن
heat U مسابقه مقدماتی
heats U مسابقه مقدماتی
barnburner U مسابقه مهیج
A hurdle race . U مسابقه دو با مانع
racing U مسابقه دهنده
scratch line U خط شروع مسابقه
sculler U پاروزن در مسابقه
invitation U مسابقه دعوتی
elapsed time U مدت مسابقه
shootoff U مسابقه اضافی
scurrying U مسابقه کوتاه
scurry U مسابقه کوتاه
finish U پایان مسابقه
shot clock U ساعت مسابقه
finishes U پایان مسابقه
clutching U سستی در مسابقه
bouts U مسابقه بوکس
tracked U مسابقه دویدن
tracks U مسابقه دویدن
time trial U مسابقه دوتمرینی
matches U مسابقه کبریت
prize ring U گود مسابقه
match U مسابقه کبریت
footrace U مسابقه دویدن
postboy U سوارکار مسابقه
horse U اسب مسابقه
compete U مسابقه دادن
courses U پیست مسابقه
bout U مسابقه بوکس
juniors U مسابقه نوجوانان
junior U مسابقه نوجوانان
distance U مسیر مسابقه
distances U مسیر مسابقه
fours U مسابقه دوبل
racing course U مسافت مسابقه
track U مسابقه دویدن
racing car engine U موتور مسابقه
racing car U اتومبیل مسابقه
Recent search history Forum search
1time is prceious it has great
3service times
3service times
3service times
1شركت در مسابقه
2Once it's downloaded, please run the Kaspersky Malware Scanner software. This might take a moment and involve a few steps.
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
1شما چه زمان به مکتب میرید.
1شما چه زمان به مکتب میرید.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com